بایگانی ماهانه: سپتامبر 2008

نگذاریم زیبایی از بین برود

وقتی که به خرس های قطبی نگاه میکردم حس میکردم که بهم میگن :

نزارین قطب رو هم از دست بدید …

پ.ن: قسمت پایانی مستند سرزمین یخی

هفت سال پیش ، هفت مهر ، سرزمین موعود

 

 

هفت سال پیش ، هفت مهر. تازه رسیده بودیم و هنوز خسته یک پرواز طولانی

باورمون نمیشد به سرزمین موعود اومدیم.من هنوز فکر میکردم مدینه و مکه یک شهریه خارج از کل دنیا.

هفت سال پیش لبیک گویان ، محرم شدم ولباس احرام به تن کردم.

هفت مرتبه طواف خانه خدا ، کعبه ، قبله مسلمانان رو کردم.

هفت مرتبه صفا و مروه رو دویدم تا قطره ای آب برای کودک درونم پیدا کنم.

یادمه اولین باری که پاهام به صحن متبرک بیت الله الحرام رسید ، مونده بودم باید گریه شادی کنم و یا حیران فقط نگاه کنم.

یادمه وقتی اولین بار در مسجد النبی نماز خوندم ، تو رویا هام فکر میکردم پیامبر و حضرت علی و فاطمه کجا نماز میخوندند..

چقدر مسجد النبی و کعبه آرام بخشه…

چقدر دوست دارم الان اونجا بودم . میرفتم زیر ناودون طلا یا خودمو می بستم به ستون توبه..

چقدر رنگ سفید سنگهاش دلنشینه…

وقتی کلاس اولی بودم

کلاس اولی

کلاس اولی

کلاس اول

سال تحصیلی 1371-1372

دبستان شهید علیرضا ناظم-اکباتان-تهران

سرکار خانم افصلی

مگه میشه کلاس اول را از یاد برد !؟

پ.ن عکس را با دوربین موبایل گرفتم.سعی میکنم فردا اسکنش کنم

حالا فکر میکنید من کدوم هستم :دی؟

یالطیف ارحم عبدک الضعیف

شب قدر

خدایا تو رو به این شب عزیز

تو رو با اسماء الحسنی

تو رو به محمد ، به علی ، به فاطمه

به حسن ، به حسین …

شب قدر آخره.شاید سال بعدی برامون نباشه ، شاید دیگه نتونیم تا صبح بیدار بمونیم و «العفو» بگیم.

خدایا حاجت های همه رو روا کن

خدایا تمام مریضا رو شفا بده

خداجون هنوز چهره بچه های کوچولویی که سرطان داشتند تو ذهنمه..خداجون به مادرشون رحم کن

خدایا بد داغیه

یالطیف ارحم عبدک الضعیف